امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hold Back

American: hoʊldˈbæk British: həʊldbæk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb
جلوگیری کردن، مانع شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hold back

  1. phrasal verb repress
    Synonyms: bit, bridle, check, control, curb, defer, delay, deny, forbear, hold down, hold in, hold off, inhibit, keep, keep back, keep out, postpone, prevent, put off, refrain, refuse, restrain, stop, suppress, withhold
  2. phrasal verb Delay the progress of

ارجاع به لغت hold back

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hold back» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hold back

لغات نزدیک hold back

پیشنهاد بهبود معانی